Issue #33. Modern Iran (June 2014)
روز 16 ژوئن در وین دور پنجم مذاکرات بین ایران و گروه 3+3 میانجی گران بین المللی (اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان) افتتاح شد. ضرب الاجل برای رسیدن به توافق نهایی در روز 20 جولای تعیین شده است که ایران فعلاً در صحنه بین المللی به فعالیت گسترده ای پرداخته و بر خلاف امید های غرب در مهم ترین فرآیند های سیاسی شرکت فزاینده ای می جوید. شماره جدید سی و سوم ماهنامه «ایران معاصر» به سیاست خارجی فعال جمهوری اسلامی، مسایل مبرم تعامل سیاسی و اقتصادی تهران با مابقی جهان اختصاص یافته است. این مجله چند روز پیش به زبان روسی از زیر چاپ در آمده است.
حسن روحانی در کنفرانس خبری که به نتایج سال اول فعالیت وی در مقام ریاست جمهوری اختصاص داشت، اظهار داشت: «ایران به امکان دستیابی تا 20 جولای به توافقات همه جانبه که به بحث ها درباره برنامه های هسته ای ایران پایان دهد اعتقاد دارد. مابقی اختلاف نظرها می تواند با حسن نیت و انعطاف پذیری حل شود... در صورت شکست مذاکرات هر دو طرف خواهند باخت». واقعیت همین است زیرا در حال حاضر در سطوح منطقه ای و بین المللی تحولات زیادی به ایران بستگی دارد.
بدون تردید، اتحادیه اقتصادی اورآسیایی که قرارداد درباره تشکیل آن روز 29 ماه می در آستانه به امضا رسید، یکی از زمینه هایی است که ایران می تواند در آن نقش مثبتی ایفا کند. این اتحادیه از نظر ابعاد خود هنوز به سطح قطب یا کانون قدرت جدید جهانی نرسیده و یک اتحادیه منطقه ای می باشد. می توان و باید بر این حالت منطقه ای غلبه کرد ولی به این منظور باید جهت گیری گسترش نفوذ اتحادیه یعنی جهت گیری بذل تلاش ها برای جستجوی متحدان و شرکا را تعیین کرد. در همه این سفسطه بافی های فکری سیاسی مبنی بر اینکه «با چه کسی همگرایی کنیم؟» که طی سه سال اخیر همواره تشکیل اتحادیه را همراهی می کردند، یک عنصر مشترک و پایدار وجود دارد و آن مسکوت کردن شرکت ایران به عنوان عضو برابر حقوق و تمام عیار در اتحادیه اورآسیایی است. مطلب «توطئه سکوت پیرامون ایران در اتحادیه اقتصادی اورآسیایی» از ریشه ها و علل این وضعیت عجیب و قریب اطلاع می دهد.
ضمن اشاره به فضای اقتصادی باید به طور طبیعی درباره سامانه های پرداختی این فضا صحبت کرد زیرا وابستگی به دلار، هر اتحادیه همگرایانه را از اول به ایالات متحده و متحدان آن وابسته می کند. نویسنده مقاله «اتحادیه پرداختی اورآسیایی» معتقد است که «باید ساختار اصولاً جدید مالی و پولی را ایجاد کرد که اتحادیه پرداختی اورآسیایی می تواند به چنین ساختاری تبدیل شود. چشم انداز خوب گسترش این سامانه به خارج از سرزمین شوروی سابق وجود دارد. بسیار مهم است که ایران به اتحادیه پرداختی اورآسیایی ملحق گردد».
همه مسایل مرتبط با فضای اقتصادی اورآسیایی به آینده تعلق دارد. به نظر می آید که توسعه طرح های بزرگ اقتصادی روسی – ایرانی به همین اندازه مهم و اصولی است زیرا همین همکاری تنگاتنگ اقتصادی ضمانت استقامت شراکت راهبردی بین دو کشور را که هم اکنون ظاهر می شود، خواهد داد. روسیه و ایران برای شراکت تمام عیار اقتصادی در همه زمینه ها آماده هستند. همین امر به توسعه اقتصادی دو کشور و تحکیم استقلال آنها از غرب تحرک جدی خواهد بخشید. ایجاد «کریدور جنوبی حمل و نقل» از سواحل اقیانوس هند تا ولگا و از آنجا به اروپا، می تواند به یکی از آینده دار ترین محورهای همکاری تبدیل شود. جزئیات امر در مقاله «کریدور جنوبی روسی – ایرانی» تشریح شده است که نویسنده آن تأکید خاصی می کند: «با تحقق این طرح عظیم، آفاق جدید ژئوپلیتیک جهانی گشوده شده و در اقتصاد جهانی و قبل از همه در زیرساخت حمل و نقل آن تغییرات جدی به عمل خواهد آمد».
بدیهی است که چگونگی توسعه همکاری های روسی – ایرانی در حد معینی به برگزاری مذاکرات جمهوری اسلامی با غرب و به خصوص در چارچوب دور جاری این مذاکرات بستگی خواهد داشت. رجب صفروف مدیر مرکز مطالعه ایران معاصر و سردبیر مجله «ایران معاصر» در گفتگو با خبرنگار نشریه «پیک قفقاز» توضیح داد که دلیلی برای تعیین کننده محسوب کردن این دور مذاکرات وجود دارد: «اولاً، فقط یک ماه و اندی تا 20 جولای یعنی تا روزی باقی مانده است که موافقتنامه همه جانبه درباره برنامه هسته ای ایران باید به امضا برسد. اصولاً، دور فعلی مذاکرات، دور یکی مانده به آخر است و اگر دور جدید بالاخره برگزار شود، تنها به خاطر شرایط فوق العاده نظیر «قدرت قاهره» خواهد بود... ثانیاً، همه طرف ها به امضای به موقع این موافقتنامه علاقه مند هستند. این کار از جمله اولویت های هیأت دولت جدید ایران و حسن روحانی رئیس جمهور است که علناً به مردم ایران وعده داده است که برای مرتفع کردن تحریم های غربی هر کاری انجام خواهد داد». جزئیات این مصاحبه در مطلب «رجب صفروف: ممکن است تحریم ها با سرعت بیشتری از ایران مرتفع شود» تقدیم حضورتان می شود.
با عنایت به اینکه روز مرتفع شدن تحریم های ضد ایرانی از تهران بی وقفه نزدیک می شود، ممکن است بزودی پایتخت ایران به محل زیارت لابی های سیاسی سراسر جهان تبدیل شده و سرمایه گذاری های خارجی این کشور را لبریز کنند. در حال حاضر شرکت های غربی دست خود را به هم مالیده و منتظر اجازه آغاز مسابقه هستند که بزودی این اجازه را دریافت خواهند کرد. روسیه در طول سالهای زیادی فرصت منحصر به فردی داشته است که بدون هیچ گونه رقابت در لذیذ ترین قسمت های بازار ایران جای پا باز کرده و ریشه بدوانند. در مقاله «چشم انداز تعامل گازی بین روسیه و ایران» از جمله آمده است: «روسیه با عنایت به سرعت عمل محافل بازرگانی غربی و آسیایی برای پس نماندن باید از حالا به بررسی هر چه مفصل تر شرکت کمپانی های دولتی و خصوصی روسی در بهره برداری از بازار حجیم و آینده دار ایران بپردازد که این کار باید با حمایت نیرومند رهبران عالی سیاسی هر دو کشور انجام شود». پارس جنوبی می تواند به طرح آزمایشی اولیه همکاری روسی- ایرانی تبدیل شود. به عقیده نویسنده این مطلب، تشریک مساعی مسکو و تهران در این طرح که «الماس نفیس در نگین بخش گاز ایران» است، می تواند به تشکیل محور گازی روسیه – ایران مساعدت کند. چنین محوری قادر است جو بازار گازی جهان را تعیین کرده و شرایط خود را به دیگران تحمیل کند در حالی که مجمع کشورهای صادر کننده گاز با مقر در دوحه بی کفایتی از خود نشان داده و به مکانیزمی تبدیل نشده است که مسکو و تهران بتوانند از طریق آن منافع گازی خود را از جمله در زمینه قیمت گذاری این نوع سوخت و سهمیه بندی صادرات آن، پیش ببرند.
ولی تنها تعامل روسی – ایرانی و طرح های مشترک نیستند که اوضاع پیرامون ایران را تعیین می کنند. رویدادهای منطقه ای و سیاست خارجی ایالات متحده هم نقش مهمی ایفا می کند. از جمله قیام مسلحانه در عراق که توسط جنبش رادیکال سنی «دولت اسلامی عراق و شام» شروع شد و سازمان اعضای سابق حزب بعث و افسران صدام نقشبندیه به ریاست عزت ابراهیم الدوری نفر دوم سابق در دولت صدام حسین و نیز بعضی قبایل سنی مناطق غربی و مرکزی عراق، ارتش مجاهدین و تعدادی از سازمان های افراطی بدان ملحق شدند، با نگرانی جدی تهران روبرو شد که از مدت ها پیش به نوری المالکی نخست وزیر اهل تشیع دولت بغداد امید بسته است. مقامات ایران فهمیدند که ممکن است نه تنها عراق از دست برود بلکه برنامه های دیرینه ایجاد قوس شیعی از تهران تا بیروت نقشه بر آب شوند. و این امر به نوبه خود به پیشبرد منافع راهبردی عربستان سعودی، حریف اساسی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و تمام منطقه و نیز منافع اسراییل که آرزو دارد برنامه هسته ای ایران را از بین ببرد، مساعدت خواهد کرد. تهران تقریباً بلافاصله به عملیات فعال در محور عراقی پرداخت. پاسخ تهران به تهاجم اسلام گرایان چگونه خواهد بود؟ بحران عراقی می تواند بر مذاکرات درباره پرونده هسته ای ایران چه اثری بگذارد؟ نویسنده مقاله تحت عنوان «تکلیف مذاکرات وین به همکاری بین ایران و ایالات متحده در عراق بستگی دارد» سعی کرد پاسخ این سئوال ها را بدهد.
شرکت فعال ایران در امور منطقه ای قبل از همه هدف توسعه روابط حسن همجواری با همسایگان را دنبال می کند، حتی اگر آنها در مورد بعضی مسایل با ایران اختلاف نظر داشته باشند. حسن روحانی رئیس جمهور ایران اولین رئیس جمهوری اسلامی طی 18 سال اخیر شده است که از آنکارا دیدار رسمی به عمل آورد. آنکارا و تهران در ماه ژانویه سال جاری خط ازسرگیری روابط خود را پیش گرفتند که طی سال های متمادی به خاطر اختلاف نظرها بر سر سوریه و عراق تیره مانده بود. در ماه ژانویه رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به ایران سفر کرده و با روحانی و آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم ایران ملاقات داشت. موافقتنامه ای درباره امتیازات بازرگانی به امضا رسید. از آن زمان وزیران خارجه دو کشور چند بار به بهانه های مختلف با هم ملاقات های کوتاهی داشتند. و حالا خط حل و فصل مسایل مورد اختلاف بین طرفین در سطح بالاتری دنبال می شود. مطلبی تحت عنوان «رژه ترکی حسن روحانی» جزئیات این سفر و توافقات به عمل آمده در جریان آن را تشریح می کند.
بدون تردید، سفر سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه فدراسیون روسیه به ریاض یکی از جدی ترین رویدادهای ماه گذشته بود که همه پایتخت های جهان و خاور میانه آن را به دقت رصد می کردند. در مقاله با عنوان «مسکو و ریاض: شایعات درباره نوسازی روابط اغراق آمیز است» که به نتایج این سفر اختصاص دارد، آمده است: «هیچ گونه نوسازی روابط یا دفریز کردن روابط روسی- سعودی نمی تواند رخ دهد. اهداف ما و آنها در عربستان سعودی با هم تضاد اساسی دارد که عراق این واقعیت را به بهترین وجه نشان داده است. بحران عراقی به هدیه واقعی برای خاندان فرتوت آل سعود تبدیل شده است که در آستانه سقوط کامل و از دست دادن اعتبار در جهان اسلام قرار دارد. تهران، رقیب اساسی منطقه ای آن، با بازی دیپلماتیک ماهرانه خود موفق شده است که از انزوای بین المللی خارج شود و حالا دوباره برای دنبال کردن سیاست خارجی تهاجمی و اجرای نظریه بیداری اسلامی آماده است که برای پادشاهی های خلیج فارس هیچ عاقبتی جز از دست دادن قدرت به دنبال ندارد. امروزه آل سعود از فرصتی برای کشاندن ایران به مناقشه بلندمدت در راه حفاظت از مقدسات شیعه در عراق و تأمین امنیت شیعیان عراقی برخوردار شده است. آنها حاضرند از این فرصت به میزان 100 درصد و حتی 200 درصد استفاده کنند و میلیاردها دلار به آتش خاور میانه بریزند». جهت گیری ضد سوری، ضد شیعی و در نهایت امر ضد ایرانی سیاست سعودی همیشه امری روشن و واضح بوده است. ولی مسأله ریاض آن است که در دنباله روی کورکورانه خود از واشنگتن، تحولات جدی منطقه ای را نادیده گرفته است.
حفاظت از سوریه، عملیات مشترک مسکو و تهران است. ضربه به عراق به منافع تهران، مسکو و پکن، شرکت کننده سوم در سیاست تثبیت اوضاع خاور میانه بر خلاف سیاست آمریکا، لطمه می زند. ولی جالب تر از همه آن است که چند روز از آن سفر نگذشته بود که ده جنگنده روسی سوخوی-25کا در عراق به زمین نشستند تا به دسته های «دولت اسلامی عراق و شام» که از حمایت مالی عربستان سعودی برخوردارند، ضربات وارد کنند. ما مدتهاست که چنین چیزی را مشاهده نکرده ایم. این آغاز شایسته عملیات اجبار به صلح در حق پادشاهی ای است که از گفتگوی صلح پیشنهادی مسکو امتناع کرد. همین امر یک بار دیگر ثابت کرد که شراکت تهران و مسکو در زمینه برقراری ثبات و امنیت در مناطق هممرز با دو کشورمان همچنان ادامه دارد!