Issue #35. Modern Iran (August 2014)
تجاوز اسراییل به نوار غزه به تدریج فروکش کرده و در سرزمین ستم دیده فلسطین وضعیت ناپایداری برقرار شده است که می توان آن را «نه جنگ و نه صلح» نامید. در هر حال، ماه آگوست برای تمام منطقه خاور میانه به طور عام و برای جمهوری اسلامی ایران به طور خاص ماه امن تری نشده است. حوادث عراق، تجاوز جهادیون و تشکیل خلافت آنها در شماری از استان های سوریه و عراق، همگی برای ایران خطر جدیدی به وجود آوردند. طبیعی است که این خطر و سلسله مسایل به همین اندازه حاد و مبرم به موضوعات مقالاتی تبدیل شدند که شماره جدید سی و پنجم ماهنامه «ایران معاصر» را تشکیل دادند.
«فقط دو ماه تابستان امسال کفایت کرده است تا تصویر موزائیک ژئوپلتیکی خاور میانه شکل اصولاً متفاوتی به خود بگیرد. حریفان دیروزی باهم معاملات پشت پرده ای منعقد می کنند و به توافقات پنهانی می رسند که باعث ظهور ائتلاف های سیاسی غیر عادی می گردند. گرمای سیاسی خاور میانه برای مسکو و تهران چالش های جدید و مشترک برای هر دو کشور را به وجود می آورد». این مطلب در مقاله ای تحت عنوان «مسکو، تهران و «هوای داغ» خاور میانه» آمده است که در آن چگونگی چالش ها، بازی جدید ژئوپلیتیک واشنگتن و متحدانش در خاور میانه بزرگ و اقدامات متقابل ایران و روسیه تشریح شده است.
هنگامی که پرچم های سیاه اسلام گرایان بر فراز تعداد فزاینده آبادی ها و شهرها بر افراشته می شوند، بغداد در آستانه درگیری های خیابانی بین گروهک های مختلف سیاسی قرار گرفته است. اگر این اتفاق افتاده بود، فروپاشی عراق به عنوان یک دولت، وقوع جنگ داخلی طولانی و گسترش سرزمین «خلافت جدید» به یک پدیده خونین اجتناب ناپذیر تبدیل می شد. ولی تهران در مبارزه سیاسی مداخله فعالی کرد که این اقدام جمهوری اسلامی وسیله مؤثرتر زنده نگه داشتن عراق از آب در آمد تا سلسله بمباران های نقطه ای مواضع اسلام گرایان توسط نیروی هوایی آمریکا که باراک اوباما دستور آن را صادر کرد. پنتاگون هم به این واقعیت اعتراف کرد و اطلاع داد که ضربات هوایی هفته گذشته به اماکن تجمع اسلام گرایان با وجود اینکه به دشمن تلفات و ضایعات وارد کرد، نتوانست جلوی تهاجم آن را بگیرد. جزئیات امر در مقاله «دور بازی» تهران در بغداد: سنجیدگی و حس مسئولیت» تقدیم حضورتان می شود.
برای درک اوضاعی که امروزه در عراق و سوریه شکل می گیرد، نباید فراموش کرد که مسئولین جمهوری اسلامی طی مدت سه سال، از زمان آغاز شورش در سوریه که توسط قدرت های غربی و «اقمار» خاور میانه ای آنها تحریک شده و به تجاوز جهادیون تکامل یافت، در همه سطوح از پشت تریبون های بین المللی و در حین رایزنی های دوجانبه به جهانیان از خطری هشدار می دادند که بازی مزورانه ایالات متحده و متحدانش در خاور میانه، سوریه، شام و عراق به بار می آورد. ایران طی سه سال اخیر همراه با روسیه سعی کرده است قطعنامه ای درباره مسدود کردن مجازی تأمین مالی گروهک های تروریستی و از جمله منع خرید نفت از میادین نفتی سوریه و نیز لیبی و نیجریه را که به دست آن ها افتاده است، از تصویب سازمان ملل بگذارند. ولی غرب به هشدارهای تهران گوش نداد و ایران بر همین اساس به اجرای یک طرح گسترده سیاسی پرداخت و آن تشکیل جبهه وسیع اجتماعی ضد تروریستی است. در مطلب تحت عنوان «جبهه بغداد» برای تهران به عنوان پادزهر علیه داعش» آمده است: «در واقع، این نه ائتلاف سنتی که نظیر آن توسط آمریکا برای تجاوز به عراق و افغانستان تشکیل شده بود بلکه جبهه اجتماعی است که افرادی از اقوام و ملت های مختلف در آن شرکت کرده و صرف نظر از سنی، شیعه، علوی یا ایزدی بودن، علیه «طاعون تروریستی» به سرزمین آنها تجاوز کرده، بر خواهند خاست».
ایالات متحده به خوبی می فهمد که موفقیت ایران در زمینه تشکیل ائتلاف ضد تروریستی به معنی شکست فاحش دیپلماسی آمریکایی خواهد بود. «بازدارندگی از تهران تنها حرف زیبایی است که معنای واقعی آن، جنگ اعلام نشده علیه جمهوری اسلامی ایران است که به وسیله تحریم ها و عملیات محرمانه اجرا می شود. همزمان دو مطلب با عنوان های «چماق بزرگ در دست انسان های اولیه غربی» و «سازمان سیا علیه ایران: عملیات ویژه ای که ده ها سال طول کشید»، جزئیات این جنگ، اشکال و روش های آن اعم از اقتصادی، تروریستی و تخریبی را تشریح می کنند. نویسندگان تأکید می کنند: «اگر عملیات سازمان سیا در سراسر جهان و قبل از همه در خاور میانه با دقت بررسی شوند، در هر یک از آنها اعم از پاکستان و افغانستان، عراق و سوریه، مهر «آژاکس» ضد ایرانی (سرنگونی دولت مصدق در سال 1953 – هیأت تحریریه «ایران رو») و همان مجموعه روشها و قالب های عملیاتی کثیف کشف می شود».
تل اویو در این جنگ اعلام نشده دوشادوش واشنگتن ایستاده است. پهپاد اسراییلی که اواخر ماه آگوست بر فراز واحد هسته ای ایرانی در شهر نطنز سرنگون شد، نمونه بارز آن است که جمهوری اسلامی ایران بر خلاف اظهارات صلح جویانه سیاستمداران غربی، همچنان هدف عملیات جاسوسی و تخریبی باقی مانده است. «در عین حال، پهپاد «هرمس» که سرنگون شد، استدلال قانع کننده ای به نفع بی اساس بودن حد اقل دو افسانه درباره عقب ماندگی فنی ایران و تفوق نظامی و فناوری اسراییل می باشد». مطلب «پایان رسوایی بار «هرمس» اسراییلی» به تحلیل این رویداد اختصاص دارد.
طبیعتاً تلاش های ایالات متحده و ائتلاف بین المللی ضد ایرانی تنها به تحریم ها و جاسوسی ختم نمی شود. انرژی و پول قابل توجهی به تشکیل و نگهداری فعالیت «ستون پنجم» در ایران اختصاص می یابد که اکنون در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی بسیار فعال است. این «ستون پنجم» همیشه برای گسترش پایگاه اجتماعی خود و به دست آوردن مقامات فرماندهی در وزارتخانه ها و نهادهای دیگر تلاش می کند. جزئیات امر در مقاله «بار دیگر درباره «ستون پنجم» در ایران» آورده شد. «حالا که درباره تأخیر در زمینه امضای مهم ترین قرارداد ها بین دو کشورمان صحبت می کنیم، باید بی پرده بگوییم که بخشی از مسئولیت در ازای این کار به گردن کارمندان غرب گرای بعضی وزارتخانه های ایرانی می افتد».
البته در روسیه، بدون کمک «ستون پنجم» ایرانی هم دست اندرکاران زیادی پیدا می شوند که برای عقیم گذاشتن مهم ترین طرح ها برای دو کشورمان نهایت تلاش های خود را به عمل می آورند. در مقاله ای تحت عنوان «کارشکنی راهبردی در حق ایران» همین فرمول برای ارزیابی فعالیت دست اندرکاران روس پیشنهاد شده است. یادآوری می شود که ولادیمیر پوتین در کنفرانس خبری سالانه خود در ماه دسامبر سال گذشته اظهار داشت: «ایران شریک حائز اولویت ما در منطقه است که این انتخاب اصولی ماست. امکان توسعه فناوری های بالا و از جمله هسته ای باید برای دولت ایران تأمین شود». می توان این بیانات رئیس جمهور روسیه را به عنوان دستور برای دولت روسیه تعبیر کرد که بایستی راهبرد توسعه روابط دوجانبه و محورهای شراکت با ایران را طراحی کند. ولی بعد از آن پدیده های عجیب و غریبی حادث شد که اصطلاح «کارشکنی راهبردی» که در این مقاله پیشنهاد شده است، بدان قابل اطلاق است.
گفتنی است که فعالیت «ستون پنجم» در ایران با مقابله شدید از سوی اکثر سیاستمداران روبرو می شود. استعفای رضا فرجی دانا از مقام وزیر علوم، تحقیقات و فناوری که در همان ماه رخ داد، یکی از نشانه های این مقاومت است. 145 نماینده مجلس ایران به استیضاح وی رأی دادند. جزئیات امر در تفسیر هیأت تحریریه تحت عنوان «زنگ خطر برای هیأت دولت حسن روحانی» از نظرتان می گذرد. با وجود شدت مناظره های سیاسی در تهران، باید فهمید که استعفای فرجی دانا به هیچ عنوان نشانه یک نوع «بحران» یا «تفرقه» در ریاست کشور نیست. در حال حاضر در ایران روند پیچیده و گاهی دردناک جستجوی پاسخ ها به چالش های پیچیده در سیاست خارجی و امور اجتماعی و اقتصادی در جریان است. روند عوض شدن نسل ها ناگزیر بحث ها و مناظرات داغ درباره جهت گیری توسعه بعدی جمهوری اسلامی را به دنبال دارد. این گونه مباحثات حتی در صورتی که به مناقشات سیاسی منجر شوند، برای یک جامعه سالم امر عادی است. حوادث روز چهارشنبه گذشته و مراسم دمکراتیک مباحثات سیاسی در مجلس که برای جهان اسلام بسیار نادر و کمیاب است، ثابت می کند که جامعه ایرانی سالم است. ترتیبات حل و فصل علنی یکی از مسایل حاد مربوط به فعال ترین قسمت جامعه (که به صورت زنده پخش شد) می تواند به الگویی تبدیل شود که دمکراسی کذایی اروپایی و آمریکایی از آن تقلید نماید. استیضاح فرجی دانا ثابت می کند که نظام سیاسی جمهوری اسلامی از ذخیره کافی استقامت برخوردار است و اینکه این نظام برای فعالیت سیاسی خود فرهنگ سیاسی را طراحی کرده است که در آن می توان هر موقع همه مسایل را مطرح کرده و به طور هر چه علنی تر و دمکراتیک تر حل نمود.
در خاتمه بررسی مختصر مطالب شماره جدید سی و پنجم ماهنامه «ایران معاصر» جا دارد مقاله «بریکس و نفوذ آن در جهان چند قطبی» ذکر شود که توسط میرقاسم مؤمنی کارشناس سیاسی و متخصص ایرانی امور بین الملل تألیف شد. نویسنده این مقاله خاطرنشان می کند که «بریکس خود را به عنوان سازمان بین المللی بسیار موفقیت آمیزی نشان داده است. در سال 2012 بانک جهانی اعلام کرد که کشورهای عضو بریکس دولت های پیشرفته توسعه جهانی هستند. همین امر ثابت می کند که دولت های عضو این گروه موفق به کسب کامیابی های قابل توجهی شدند». نویسنده معتقد است که «توان بالقوه عظیم بریکس می تواند به ایران امکانات عظیمی بدهد. جمهوری اسلامی ایران با پیوستن به صفوف بریکس و تحکیم مواضع خود، می تواند به بازیگر مهمی در صحنه بین المللی تبدیل شود. ایران با عنایت به اوضاع اقتصادی، موقعیت جغرافیایی و منابع خود، می تواند به این هدف دست یابد. پیوستن به این گروه در برابر جمهوری اسلامی و کشورهای مثل ایران در سطح جهانی آفاق روشنی می گشاید. سازمان های نظیر بریکس می توانند به پایگاه شایسته ای برای فعالیت مؤثرتر تهران در صحنه بین المللی تبدیل شوند».
شرکت ایران در بریکس، تغییر قالب فعالیت آن در سازمان همکاری شانگهای و عملی شدن اندیشه ائتلاف ضد تروریستی بین المللی که از حملات مسکو و پکن برخوردار شد، همگی دستور روز جدید بین المللی را تشکیل می دهند. ملاقات سرگئی لاوروف و محمد جواد ظریف وزیران خارجه روسیه و ایران در مسکو نشان می دهد که این دستور روز مملو از پدیده های ناگهانی و ناگوار برای غرب خواهد بود. ما در شماره های بعدی «ایران معاصر» از این تحولات تعریف خواهیم کرد.